پارت بیست و دوم

زمان ارسال : ۴۸۶ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 13 دقیقه

ای خدا عجب غلطی کردم. فکرکنم این غرور لعنتیم یه روزی بدجوری پاچمو می‌گیره. خب دیوونه وقتی شجاعتشو نداری بگو ندارم!

- ببخشید مینا خانوم من، امشب ناخواسته حرفای پدرتونو شنیدم!

اولش متوجه نشدم میلاد داره از چی حرف می‌زنه؛ اما کم‌کم که دوزا ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.